لامین یامال؛ خدای روکافوندا/ پسر دوست داشتنی محله منزوی و بدنام!

لامین-یامال؛-خدای-روکافوندا/-پسر-دوست-داشتنی-محله-منزوی-و-بدنام!

به گزارش خبرورزشی، او در سطح جهانی می‌درخشد، اما وفاداری‌اش به محله‌ای که او را پرورش داده، از هر افتخاری درخشان‌تر است… این را نویسنده دیلی میل اسپورت در ابتدای گزارش خود می آورد. این گزارش را بخوانید؛

صبح روز بعد از ال‌کلاسیکو، بارسلونا عملاً قهرمانی را درو کرده است. در دل محلهٔ روکافوندا، در کافهٔ کوچک و صمیمی «ال کوردوبس»، خوان کارلوس، صاحب کافه، با افتخار از پسربچه‌ای می‌گوید که در سال‌های کودکی، پیش از آن‌که سوار قطار ۴۵ دقیقه‌ای به سوی بارسلونا شود، با پدرش به اینجا می‌آمد و با یک توپ در فضای کوچک کافه دریبل می‌زد.
او به پدر یامال، مونیر نصرآوی، بارها پول قرض داد تا بتواند پسرش را به تمرینات لاماسیا ـ آکادمی افسانه‌ای بارسلونا ـ برساند.
آن پسرک پنج‌ساله، که تنها یک لیوان کوچک آب‌پرتقال می‌خواست، حالا، پس از ۱۲ سال، در میان بهترین‌های فوتبال جهان ایستاده است؛ بی‌ادعا، اما درخشان.

در کافه، پیراهن امضاشده‌ای از یامال قاب شده و نامه‌هایی از هوادارانی از سرتاسر اسپانیا دیده می‌شود که خواهان امضا یا پیامی از او هستند. هرگاه یامال به روکافوندا برمی‌گردد ـ معمولاً برای دیدار با مادربزرگش ـ خوان کارلوس تلفنی از او دریافت می‌کند تا آرزوهای این هواداران کوچک را به گوشش برساند.

«ما به او افتخار می‌کنیم. وقتی بازی‌اش را می‌بینم، مو به تنم سیخ می‌شود. وقتی گل می‌زند، نمی‌توانم حسم را توصیف کنم.»
در فاصله‌ای کمتر از یک دقیقه پیاده‌روی از کافه، خانهٔ مادربزرگ پدری‌اش، فاطیما، قرار دارد؛ زنی که در سال ۱۹۹۰ از مراکش به اسپانیا مهاجرت کرده است. یامال بارها برای دیدنش به این خانه می‌آید؛ دلتنگ غذاهای خانگی و آغوش امنش.

فاطیما، که پس از جدایی والدین یامال نقشی محوری در تربیت او داشته، حاضر به ترک روکافوندا نیست. محله‌ای در ۱۸ مایلی شمال‌شرقی مرکز بارسلونا که در دهه ۱۹۶۰ برای اسکان مهاجران ساخته شد و امروز بیش از نیمی از جمعیتش بیرون از کاتالونیا متولد شده‌اند.

روزنامهٔ ال‌پائیس، اینجا را «فراموش‌شده، منزوی و بدنام» توصیف کرده است. آماری که مؤسسهٔ ملی آمار منتشر کرده، می‌گوید نزدیک به نیمی از ساکنان، در معرض خطر فقرند. اما برای یامال، این محله چیزی بسیار فراتر از یک منطقهٔ محروم است: خانه‌ای سرشار از معنا، ریشه، هویت.

تیم او در رقابت‌های لیگ هفت‌نفرهٔ پادشاهی، «لا کاپیتال اف‌سی» نام دارد. او هفته گذشته برای تماشای بازی‌های مقدماتی این لیگ، به همان زمین‌ها بازگشت. دلیل این نام‌گذاری؟ فراموش کنید مادرید را. برای یامال و هم‌محله‌ای‌هایش، روکافوندا پایتخت است.

حتی جشن تولد «۳۰۴» او هم به همین موضوع اشاره دارد: سه رقم آخر کد پستی محله‌شان. پنج دقیقه پیاده از ال کوردوبس، روبه‌روی همان پارک بتنی‌ای که یامال نخستین لمس‌هایش با توپ را تجربه کرد، رستوران کوچک «بار فامیلیا ال وای ۳۰۴» قرار دارد؛ جایی‌که عمویش، عبدال، آن را می‌گرداند.

در داخل، پیراهن شماره ۱۹ قرمز تیم ملی اسپانیا، قاب شده است؛ همان پیراهنی که یامال هنگام زدن گل به‌یادماندنی‌اش به فرانسه در نیمه‌نهایی یورو ۲۰۲۴ به تن داشت. روی آن نوشته: «برای عموی محبوبم».

در حالی‌که عبدال در رستورانش سوپ عدس سنتی مراکشی و ماهی تازه دریای مدیترانه را برای مشتریان محلی سرو می‌کند، با غرور، عکس‌هایی از خودش و یامال را نشان می‌دهد.
در همین حین، چند هوادار بارسلونا از فرانسه وارد می‌شوند و عبدال با لبخند به آن‌ها می‌گوید: «بهترین راه برای دیدن یامال؟ منتظر ماندن بیرون زمین تمرین باشگاه است.»

اوایل امسال، وقتی از یامال پرسیدند بیش از هرچیز در دوران کودکی‌اش دل‌تنگ چه چیزی است، پاسخ داد: «قدم‌زدن در پارک… یا رفتن به گرانوییرس»؛ جایی‌که مادرش، شیلا ابانا، اهل گینهٔ استوایی، زندگی می‌کند. پسرکی که روزی گفته بود یکی از ده چیزی که بدون آن نمی‌تواند زندگی کند، کارت سفر شهری‌اش است، حالا دیگر به‌ندرت در وسایل حمل‌ونقل عمومی دیده می‌شود.

از زمانی‌که در تیم اول بارسلونا جا افتاده، تا فتح یورو ۲۰۲۴، و دریافت جایزهٔ گلدن بوی به‌عنوان بهترین استعداد جوان فوتبال اروپا، مسیر پیشرفت یامال به‌شکل خیره‌کننده‌ای شتاب گرفته است.

اما با وجود تمام افتخارات، نام او هنوز در کافه‌ها و کوچه‌های روکافوندا با همان گرمای قدیم زمزمه می‌شود. برای آن‌ها، لامین یامال فقط یک ستاره نیست؛ او یکی از خودشان است.

این هفته کول پالمر، ستاره‌ی منچسترسیتی، یامال را «بهترین بازیکن جهان» نامید. و در عصر پنج‌شنبه، این نوجوان با گلی دیدنی در پیروزی بارسلونا مقابل اسپانیول، قهرمانی تیمش را تثبیت کرد.

اما نقطه‌ی اوج، عملکردش در دو بازی نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان اروپا برابر اینتر میلان بود. سیمونه اینزاگی، سرمربی اینتر، او را «کودکی که هر پنجاه سال یک‌بار متولد می‌شود» خواند. حالا یامال، در ۱۷ سالگی، یکی از مدعیان اصلی کسب توپ طلاست.

با این‌همه، شکست مقابل اینتر برای او سنگین بود. دو لحظه در ذهنش حک شده: یکی شوتی که در وقت‌های اضافه بازی رفت به تیرک سن‌سیرو برخورد کرد، ثانیه‌هایی پیش از تساوی اینتر. دیگری، ضربه‌ای در وقت اضافه بازی برگشت که یان زومر با واکنشی تماشایی مهارش کرد.

«لامین از باختن متنفر است»، منبعی از داخل باشگاه بارسلونا گفت. «اما اینکه خیلی زود بعدش بازی ال‌کلاسیکو داشتیم، به او کمک کرد دوباره خودش را پیدا کند.»

یامال در اینستاگرام، درست بعد از بازی، قول داد که لیگ قهرمانان را به نیوکمپ بازمی‌گرداند. نقل‌قولی که منتشر کرد ـ «مثل یک جنگجو برمی گردم»..ـ یکی از جملاتی بود که پیش‌تر در گالری شخصی‌اش ذخیره کرده بود.

مانند بسیاری از فوتبالیست‌های امروز، لامین یامال یک آژانس برای مدیریت شبکه‌های اجتماعی‌اش دارد. اما در مورد او، هیچ چیز بدون اجازه و تأیید شخصی‌اش منتشر نمی‌شود. او حتی ایده‌هایش را خودش می‌نویسد و با تیم «آندرداگز» شاخه‌ای از آژانس خورخه مندس در پیاده‌سازی آن‌ها همکاری دارد. در مورد آخر، متن، ایده و اجرا کاملاً از او بود.

صبح روز بعد از باخت، تلفنش پر بود از پیام‌هایی از بازیکنان اینتر. الساندرو باستونی، مدافع میانی این تیم، برایش نوشت: «تقدیر ویژه از یک کودک ترسناکاً خوب — تو یک هیولا هستی!»

هانسی فلیک، مربی بارسلونا، پس از بازگشت از میلان، به بازیکنانش یک روز استراحت داد. اما یامال، همراه چند نفر دیگر، داوطلبانه به تمرین برگشت. و دو روز بعد، چهارمین پیروزی فصل در ال‌کلاسیکو را جشن گرفتند ـ دیداری که یامال بار دیگر در آن تعیین‌کننده بود. با ضربه‌ای زیبا و خمیده، گل تساوی را به ثمر رساند؛ و هیچ‌کس در مونت‌ژوئیک تعجب نکرد.

«او بی‌باک است. برایش سن هیچ محدودیتی ندارد، چون همیشه با بازیکنانی بزرگ‌تر بازی کرده است»، یک منبع نزدیک به او می‌گوید.

لحظاتی پیش از آغاز ال‌کلاسیکو، در حالی که روی نیمکت نشسته بود، با بطری‌های آب بازی می‌کرد ـ صحنه‌ای که کودک درونش را نشان می‌داد. اما از نگاه فلیک، او فراتر از سنش رشد کرده است.

«باور کنید، او دیگر کودک نیست»، فلیک پس از بازی به میل اسپورت گفت. «بعد از باخت به اینتر، مهم بود که تیم روحیه‌اش را حفظ کند، و کسی لازم بود این مسیر را نشان دهد. یامال دقیقاً همین کار را کرد. او اعتماد به نفس دارد، به توانایی‌اش ایمان دارد و ذهن بسیار باهوشی دارد. او ما را به بازی بازگرداند. در ۱۷ سالگی، این سطح از درک و کیفیت واقعاً خاص است. این همان چیزی است که ما از او انتظار داریم.»

منبع: خبر ورزشی

لینک کوتاه خبر:

https://khabar.name/?p=21743

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

تصویر روز: