انریکه، آرتتا و فلیک تاکید دارند که از سبک بازی گواردیولا الهام گرفتهاند.
به گزارش فوتبال ۳۶۰ و به نقل از بی بی سی، سبک فوتبال غالب عصر ما روشی است که پپ گواردیولا از دوران بازی زیر نظر یوهان کرویف و لوئیز فنخال آموخته و آن را توسعه داده است. این نه تنها روش مطرح فوتبال امروز است که آینده آن را هم شکل خواهد داد. گواردیولا مبدع «بازی موقعیتی» نیست، ولی آن را بیشتر از هر کسی گسترش داد و پایههای آن را به عنوان یک فرهنگ جدید تبیین کرد. چه طرفدار آن باشید یا نه، این روش در فوتبال فراگیر شده است. لوییس انریکه، میکل آرتتا و هانسی فلیک، سه مربی که از پیروان گواردیولا هستند به نیمهنهایی لیگ قهرمانان رسیدهاند. روش گواردیولا یک بار دیگر در بالاترین سطح فوتبال اروپا به نمایش در میآید.
مخالفت با این روش در حال افزایش است. منتقدان معتقدند که این روش بازیکنان را به ربات تبدیل میکند، تصمیمات بداهه را از بازیشان حذف میکند و از مدافعان میخواهد که شبیه هافبکها رفتار کنند. بعضی از هواداران و کارشناسان احساس میکنند که در این روش مداخله مربیان خیلی زیاد است، پیچیدگی زیادی دارد و دست و پا گیر است و آشوب و هیجان «فوتبال واقعی» را از بین میبرد. ولی آنها در برابر دیدن تصویر بزرگتر مقاومت میکنند و واکنششان بیشتر از آنکه به این مدل بازی باشد به اجراهای ضعیف آن است.
اجازه بدهید واقعیتها را بررسی کنیم. ۵ تیم از ۸ تیم حاضر در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان نسخهای از این سبک را بازی میکردند. باشگاههایی در سراسر اروپا، حتی قدرتهای سنتی مثل لیورپول و منچستریونایتد زیر نظر آموریم در حال کشیده شدن به سمت آن هستند. این روش به بازیهای درخشانی، بخصوص در مسابقات اروپایی ختم شده، جایی که مربیان و بازیکنان نخبه پتانسیل آن را ارتقا میدهند. این الگو بیش از آنکه یک سبک بازی باشد، یک مدل برنده است.
مهمتر از همه این یک قدرت فرهنگی است. باشگاهها مربیانی را استخدام میکنند که به آن باور دارند، آکادمیها بازیکنان را برای تطبیق با این روش پرورش میدهند و آموزش فوتبال به طور کلی پیرامون آن تعریف میشود.
همه در اجرای این روش موفق نیستند، ولی این وضعیت در فوتبال همیشه وجود داشته است. هر تیمی در دهه ۱۹۷۰ نمیتوانست شبیه ناتینگام فارست یا لیورپول بازی کند، ولی خیلی از تیمها در این مسیر تلاش کردند، چرا که سبک غالب آن زمان بود. هر عصری یک مدل بازی برتر دارد و طبیعی است که اکثر تیمها به سمت آن گرایش پیدا کنند.
سه مرحله فوتبال جدید
ما در حال عبور از فرهنگ فوتبالی هستیم که در این موارد خلاصه میشود؛ سازماندهی در دفاع، آزادی عمل در حمله. به عبارت دیگر ما مدافعان را تمرین میدهیم و مهاجمان را رها میکنیم تا بر اساس تخیلشان تصمیم بگیرند. این موضوع در حال تغییر است، ولی تحول فرهنگی زمانبر است. پارادایم جدید فوتبال در حال استقرار است، ولی هنوز جای پایش مستحکم نشده است.
فاز حمله میتواند به سه مرحله تقسیم شود؛ بازیسازی (بیلدآپ)، طراحی و تمامکنندگی. فرانسویها حتی به یک مرحله اضافه اشاره میکنند که آمادهسازی برای پاس آخر است که بین طراحی و تمامکنندگی قرار میگیرد. ولی برای جمع شدن بحث به همین سه مرحله میپردازیم.
در سال ۲۰۰۱ وقتی گواردیولا مربیگری را شروع کرد، تمرکز او روی مرحله بازیسازی بود. گفتگوی مشهوری بین گواردیولا و ویکتور والدس، دروازهبان وقت بارسا وجود دارد که از او میخواهد توپ را علیرغم میل مدافعان میانی به آنها پاس بدهد. این یک لحظه تعیینکننده در تحول فوتبال محسوب میشود. پس از جام جهانی ۲۰۱۰ و بویژه تغییر قانون شروع بازی که بازیکنان اجازه داشتند توپ را داخل محوطه جریمه پاس بدهند، تمرینات شروع بازیسازی به بخشی اساسی از فوتبال مدرن تبدیل شد.
زمان بیشتری طول کشید تا مرحله طراحی (مدیریت یک سوم میانی) گسترش پیدا کند، ولی گواردیولا توسعه آن را از زمان مربیگری بارسا شروع کرد و در بایرن مونیخ و منچسترسیتی ظرافتهای آن را بیشتر کرد. مرحله تمامکنندگی اما هنوز سازماندهی چندانی ندارد. فوتبال هنوز راهی پیدا نکرده تا این بخش را کاملا بخشبندی کند. فرهنگ و دانش فوتبال بازیکنان و مربیان هنوز کاملا برای آن آماده نیست. ولی یک روز انقلاب جدیدی از راه میرسد و مرحله سوم توسعه پیدا میکند. این حکایت تاریخ فوتبال است.
در حال حاضر مربیان درخشانی وجود دارند که این مدل را به خوبی پیاده میکنند. علاوه بر سه مربی حاضر در نیمهنهایی لیگ قهرمانان، اونای امری و حتی انزو مارسکا در این گروه قرار میگیرند. روبرتو دزربی به مرزهای این سبک حمله کرد، ولی پیشرفت او متوقف شده است.
انریکه، سرمربی پاریس میگوید: «پپ برای همه ما که میخواهیم به یک روش خاص بازی کنیم یک مرجع است. شما همیشه با تماشای تیمهای او یاد میگیرید.» آرتتا، سرمربی آرسنال میگوید: «کار کردن در کنار او نگرش من به فوتبال را تغییر داد. او ابزار مربیگری را به من اعطا کرد.» فلیک، سرمربی بارسا اضافه میکند: «پپ مرا خیلی تحت تاثیر قرار داد. او توانایی فوقالعادهای در سازماندهی بازی، کنترل فضاها و پیدا کردن راه حلهای جدید دارد. تماشای تمرینات او در بایرن تجربهای شگفتآور بود. او یکی از بزرگترین متفکرانی است که در فوتبال وجود داشته.»
پیچیدگیهای اجرا
اکثر انتقادات از بازی موقعیتی (positional football) ناشی از خشم است: «اگر ما نمیتوانیم آن را به خوبی اجرا کنیم، کلا دور آن خط بکشیم.» ولی مسیر پیشرفت فوتبال اینطور نیست. اگر فقط تیمهای تراز اول این روش را به خوبی اجرا میکنند به معنی نقص آن نیست. این یعنی ما مرحله انتقالی فوتبال را پشت سر میگذاریم. بحث ما نباید این باشد که «این روش جواب نمیدهد»، بلکه باید پرسید «چطور میتوان آن را بهتر پیاده کرد؟»
خیالپروری درباره فوتبال قدیم کار سادهای است، اصرار بر اینکه فوتبال بداههتر و انسانیتر بود. ولی واقعیت این است که فوتبال امروز بهتر شده است. پیچیدهتر، گروهیتر و با طراحی هوشمندانهتر. مربیگری سختتر شده است، بازی فوتبال سختتر شده است، ولی در صورتی که به خوبی اجرا شود تماشاییتر میشود.
به همین خاطر است که امری مربی جذابی است. او باورهای خودش را به چالش کشید، تحول بازی را درک کرد و با آن هماهنگ شد. او سراغ اصول بازی موقعیتی رفت، نه فقط به خاطر وجه نظری آن، بلکه به خاطر کنترل بیشتر و ثباتی که حتی بدون بازیکنان سطحبالا به دست میآید.
چنین انعطاف فکری شجاعانه است. هر مربی یا هر بازیکنی نمیتواند این کار را بکند. ولی من از باشگاههایی که به جای ماندن روی سبک قدیم سراغ روش جدید میروند تمجید میکنم.
چرا نباید مدافعانی مثل ویرجیل فندایک، پو تورس یا پو کوبارسی بیشتر از هافبکها به توپ ضربه بزنند؟ چرا نباید طراح حملات باشند؟ چرا نباید الگوی نسل جدید مدافعان باشند؟
حتی پاریسنژرمن که به طور سنتی روی درخشش فردی تکیه کرده سراغ بازی موقعیتی در حمله رفته است و اصرار دارند که بعد از تغییر مالکیت توپ بلافاصله حریف را پرس کنند.
سختترین کار در فوتبال، مثل زندگی، این است که بتوانید قدم بعدی را تصور کنید. این خیلی آسانتر از نگاه به گذشته و گفتن این است که «قدیم بهتر بود». نمیخواهم تظاهر کنم که میدانم فوتبال در ده سال آینده چطور خواهد بود. ولی به حرف کسانی که این کار را میکنند توجه میکنم و آنها باور دارند که بازی موقعیتی حال و آینده فوتبال است.
ما در میانه یک تغییر فرهنگی هستیم. بعضی از مربیان تلاش میکنند که از این مدل بازی تقلید کنند. برخی موفق میشوند، برخی هنوز در حال یادگیری هستند و گروهی هم همچنان در برابر آن مقاومت میکنند.
ولی در پنج سال آینده همه تیمها نسخهای از بازی موقعیتی را اجرا خواهند کرد. بحث این نیست که آنها مجبور به این کارند، موضوع این است که فوتبال منتظر کسانی نمیماند که با تحول مخالفند. مربیان نسل بعدی فوتبال از حالا ادبیات این سبک بازی را میشناسند و به زودی در دنیا فراگیر خواهد شد. ما از رستورانها نمیخواهیم که ستارهدار شوند، ولی اصرار داریم که سرو کردن غذاهای یخزده را متوقف کنند.
ما نمیتوانیم با این مدل بجنگیم. باید از این فرآیند لذت ببریم. باید از تیمهایی که تلاش میکنند آن را به درستی اجرا کنند و اصول آن را با هویت فرهنگیشان ترکیب میکنند، تشویق کنیم. یک فرهنگ جدید فوتبال از راه رسیده و قرار است مدتهای زیادی بماند.
*گیم بالاگه
منبع: فوتبال۳۶۰