بازیکن آلمانی تیم فوتبال مس رفسنجان گفتوگوی جالب توجهی درباره دوران حضور در این تیم، آشنایی با اشکان دژاگه، فرهنگ ایران و … داشته است.
به گزارش فوتبال ۳۶۰، کوفی شولز اولین سال حضور در لیگ برتر را با مس رفسنجان پشت سر گذاشت. او یکی از خریدهای محرم نویدکیا بود که البته خودش خیلی در رفسنجان دوام نیاورد. این بازیکن آلمانی طی ماههای گذشته روزهای بسیار سختی را با مس پشت سر گذاشته که البته در حال ختم شدن به پایانی خوش است. جالب اینکه شولز از هفته پنجم به اردوی مس رفسنجان پیوست و از داربی کرمان تاکنون که به هفته بیستوهشتم رسیدهایم، در تمام مسابقات تیمش حاضر بوده است. او طی این مدت ۲۴ بار با پیراهن مس در لیگ برتر بازی کرده و اوج عملکرد او در بازی رفت مقابل پرسپولیس رقم خورد که یک گل زد و یک مرتبه هم پاس گل داد.
با این مدافع که در اولین سال حضورش در فوتبال ایران زیر نظر محرم نویدکیا، مسعود شجاعی و سیروس پورموسوی کار کرده، گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید. یکی از بخشهای جالب این مصاحبه آشنایی این بازیکن با اشکان دژاگه به واسطه تولد در برلین و رشد در پایتخت آلمان است.
*پیش از هر چیزی درباره تجربهات از حضور در ایران صحبت کنیم.
زمانی که در ایران سپری کردهام با تجربیات گرانبهایی برایم همراه بوده است. بازی در مس رفسنجان باعث شد چالشهای جدیدی را تجربه کنم و تحت تأثیر شور و اشتیاق و البته مهربانی مردمِ ایران قرار گرفتهام. این تجربهای بود که واقعاً بابت آن سپاسگزارم.
*به نظر میرسد که فرار بزرگی با مس رفسنجان از منطقه سقوط داشتهاید. البته که هنوز به طور کامل خطر رفع نشده است.
بله همانطور که گفتید، هنوز خطر سقوط وجود دارد. ۳ بازی بسیار مهم داریم و میدانیم هنوز کارمان تمام نشده. مس رفسنجان شخصیت قویای از خود نشان داده تا به خودمان شانسی برای ماندن در لیگ بدهیم اما ما همچنان کاملاً متمرکز هستیم. هنوز هیچ چیز قطعی نشده و آمادهایم تا آخرین لحظه بجنگیم.
*به بازی پرسپولیس برسیم. در بازی رفت ستاره زمین بودی. گل زدی و پاس گل دادی. فکر میکنی قادر به تکرار این نمایش در بازی برگشت هم هستی ؟
پرسپولیس تیم بزرگی است که کیفیت بالایی دارد اما هر بازی یک نبرد جدید است. من به آنها احترام میگذارم، اما به خودم و تیمم هم ایمان دارم. آمادهام که همه چیزم را برای مس رفسنجان بدهم. اگر دوباره فرصت گلزنی پیدا کنم، آماده خواهم بود.
* شما در برلین متولد شدهاید و ما اشکان دژاگه را به عنوان یک بازیکن ملی داریم که در برلین رشد کرده است. آیا او را میشناسی و اصلا ارتباطی با او داری؟
بله، اشکان را میشناسم. ما در برلین به یک مدرسه میرفتیم. اشکان چهار سال از من بزرگتر است. بنابراین از کودکی به او احترام میگذاشتم. او یک استعداد واقعی بود؛ به نظرم یکی از بهترین بازیکنانی که برلین پرورش داد. نام او در جایی که ما بزرگ شدیم، واقعاً بزرگ و قابل احترام بود. تماشای ماجراجویی او در فوتبال به من این باور و انگیزه را داد که رسیدن به بالاترین سطح ممکن است؛ مخصوصاً اینکه از برلین آمده بود، تأثیر زیادی روی من گذاشت.
*صحبتهای جالبی درباره اشکان دژاگه مطرح کردی. سوال بعدی اینکه به نظر شما چرا بسیاری از بازیکنان با استعداد در آلمان با مشکلات زیادی روبرو میشوند و از مسیر پیشرفت خارج میگردند؟
آلمان یکی از بهترین سیستمهای فوتبال در دنیا را دارد اما در عین حال بسیار سختگیرانه است. رقابت زیادی وجود دارد و اگر دقیقاً با سبک یا ساختار آن هماهنگ نباشید، به راحتی نادیده گرفته میشوید. گاهی اوقات حتی بازیکنان بسیار با استعداد هم به زمان بیشتری برای پیشرفت نیاز دارند اما در مقابل سیستم سریع عمل میکند. برای موفقیت در آنجا باید از نظر ذهنی بسیار قوی، منظم و صبور باشید. این فقط مربوط به استعداد نیست، بلکه مربوط به ثبات قدم و سازگاری سریع است.
*آیا دوست داری به بازی در ایران ادامه بدهی؟
زندگی و بازی در ایران برای من تجربه ارزشمندی بوده است. این تجربه به من درک واقعی از فرهنگ، شور و شوق فوتبال و زندگی روزمره ایران داد. احترام من به کشور و مردم شما خیلی بیشتر شده است. در مورد آیندهام باید بگویم پذیرای هر جایی هستم که خدا مرا هدایت کند. در حال حاضر اما تمرکزم کاملاً روی کمک به مس رفسنجان برای به پایان رساندن فصل با بهترین شکل ممکن است. بعد از آن مینشینم، فکر میکنم و بهترین تصمیم را برای حرفه و خانوادهام میگیرم.
*اگر لیگ برتر ایران را با سایر لیگهایی که در آنها تجربه داری، مقایسه کنی به چه مواردی اشاره خواهی کرد و کدام سختتر است؟
هر لیگی سختیهای خودش را دارد. در اروپا، بازیها تاکتیکیتر و ساختارمندتر است. در ایران فوتبال بسیار فیزیکی و احساسی و جو ورزشگاهها پرفشار است. واقعاً این شرایط را دوست دارم چون کاملاً با سبک بازی من مطابقت دارد. ترکیب تجربههای تاکتیکی من از اروپا و نیازهای فیزیکی فوتبال در ایران به من کمک کرده تا به عنوان یک بازیکن پیشرفت کنم. بحث این نیست که کدام سختتر است؛ هر لیگ به روشهای مختلفی مرا محک زد اما ایران قطعاً چیزهای مهمی به بازی من اضافه کرده است.
*فکر میکنی بزرگترین مشکل لیگ ایران چیست؟
بزرگترین مشکل از نظر من وضعیت «VAR» است. در بعضی بازیها از آن استفاده میشود و در بعضی دیگر از مسابقات نه. این باعث سردرگمی و ناهماهنگی میشود. در این سطح هر تیمی شایسته شرایط یکسانی است. فوتبال درباره عدالت است و داشتن «VAR» در هر مسابقه به قویتر و حرفهایتر شدن لیگ کمک میکند.
*درباره کیفیت زمینهای چمن در لیگ برتر ایران هم صحبت کنیم. به عنوان بازیکنی که این مشکل را درک کرده، چقدر تفاوت با کشورهای اروپایی وجود دارد؟
واقعیت اینکه تفاوت زیادی وجود دارد. در اروپا زمینها معمولاً شرایط ایدهآلی دارند و این به تیمها اجازه میدهد فوتبال سریعتر و تمیزتری بازی کنند. اینجا در ایران، بعضی از زمینها خوب هستند اما خیلی از زمینها هم شرایط خوبی ندارند. چمن همیشه صاف نیست و اگر سفت یا ناهموار باشد، سبک بازی را تغییر میدهد. به عنوان یک بازیکن شما باید خیلی سریع سازگار شوید. البته که زمینهای بهتر به بهبود سطح فوتبال ایران کمک میکنند.
*طی یکسال با ۳ مربی کار کردهای. کارت را با محرم نویدکیا آغاز کردی و سپس شاگرد مسعود شجاعی شدی. درنهایت در حال کسب تجربه جدیدی با سیروس پورموسوی هستی که تجربه بیشتری از دو سرمربی قبلی تو دارد. این ۳ سرمربی را چطور دیدی؟
محرم را از زمان حضورش در بوخوم میشناختم. او کسی بود که من را به مس رفسنجان آورد. واقعاً عاشق سبک مربیگری او هستم. با اینکه مدت زمان کمی با هم بودیم، چیزهای زیادی از او یاد گرفتم و واقعا از اینکه فرصت حضور و شناخت ایران را به من داد از او ممنونم. ضمن اینکه تسلط محرم بر زبان آلمانی ارتباط برقرار کردن را برای من سادهتر میکرد. بعد از محرم با مسعود رابطه خیلی خوبی داشتم. او تجربه زیادی در دوران بازی دارد و باعث افتخار بود که شاگرد او باشم. معتقدم یکی از بااستعدادترین مربیان جوان ایران است و مطمئنم آینده درخشانی به عنوان سرمربی خواهد داشت. درنهایت سیروس پورموسوی مربی بسیار باتجربهای است. او در فوتبال ایران فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته و میتوانید آرامش و اقتدار او را در زمین تمرین حس کنید. هر مربی چیز متفاوتی با خودش میآورد و من سعی کردهام از هر کدامشان چیزهای جدیدی یاد بگیرم.
*صحبتهایی درباره جادوگری در لیگ برتر فوتبال ایران وجود دارد. به عنوان یک بازیکن آلمانی آیا طی دوران حضورت چیز عجیبی مشاهده کردهای؟
راستش را بخواهید، من هیچ چیز جادویی ندیدهام. حتی نمیدانم این داستانها از کجا میآیند. شاید اگر جادوی واقعی وجود داشت، ما به راحتی در هر بازی پیروز میشدیم و برای سقوط نکردن نمیجنگیدیم. هر وقت این شایعات را میشنوم، فقط میخندم. در فوتبال فقط به سختکوشی، تاکتیکهای خوب و شاید کمی شانس اعتقاد دارم. وقتی که توپ به مسیر درست برمیگردد. من تکلهای خشن، هواداران پرشور و لحظات دیوانهوار زیادی در زمین دیدهام اما هیچ فرش پرنده یا جادوگری که روی نیمکت پنهان شده باشد، ندیدهام. برای من این فقط یک زندگی عادی فوتبالی است. شاید گاهی اوقات کمی لحظات دراماتیک اضافه هم داشته باشد.
*تراکتور در آستانه قهرمانی لیگ برتر قرار دارد. آیا آنها را شایسته این عنوان میبینی؟
تراکتور فصل بسیار خوبی را پشت سر گذاشته است. آنها بازیکنان باکیفیت و ساختار خوبی دارند و با میل زیادی فوتبال بازی میکنند. در فوتبال تیمها بر اساس نتایجی که کسب میکنند، در جایگاههای مختلف قرار میگیرند و به نظرم تراکتور ثبات و شایستگی لازم را داشته است اما نباید سپاهان را کنار گذاشت. اگر در طول دوران حضورم در فوتبال ایران یک چیز یاد گرفته باشم، این است که تا سوت پایان هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد.
*ویدئویی از تو در فضای مجازی دیدم که به زبان فارسی میگفتی «پول ندارم». درباره این ویدئو توضیح میدهی؟
بله (باخنده). آن ویدیو مربوط به همان اوایل ورود من به ایران بود. در آن زمان باشگاه مطالبات ما را نمیداد و همتیمیهایم به من یاد دادند که چگونه به فارسی بگویم «پول ندارم». آنها گفتند: «کوفی، این مهمترین جملهای است که برای زنده ماندن در اینجا به آن نیاز داری». بنابراین من آن را سریع یاد گرفتم (باخنده). ما در رختکن خیلی شوخی میکردیم اما این جمله اولین درس فارسی من شد؛ حتی قبل از «سلام» یا «متشکرم». راستش را بخواهید یخ ارتباطم را با تیم شکست و همه چیز را سرگرمکنندهتر کرد. هنوز هم وقتی به آن فکر میکنم، خندهام میگیرد.
*حرف پایانی؟
از شما ممنونم و باید بگویم من در کشورهای زیادی بازی کردهام و فرهنگهای مختلفی را دیدهام اما صادقانه مردم ایران مهربانترین و خونگرمترین مردمی هستند که تا به حال دیدهام. از همان روز اول با روی باز از من استقبال شد. در اروپا به خاطر مسائل سیاسی بیشتر اخبار منفی درباره ایران میشنویم و حالا این اخبار برای من خندهدار است. قبل از اینکه به ایران بیایم، حتی دوستان نزدیک هم طوری به من هشدار میدادند که انگار به یک ماجراجویی در سیاره دیگری میروم. اما از وقتی آمدم، هیچ مشکلی نداشتهام. فقط آدمهای خوب، میهماننوازی عالی و کلی چای (با خنده). واقعاً کاش افراد بیشتری به اینجا میآمدند تا ایران را با چشمان خودشان ببینند. ایران با تصویری که خیلیها در خارج از کشور دارند، بسیار متفاوت است؛ کشوری زیبا با مردمی دوستداشتنی.
منبع: فوتبال۳۶۰